مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
در حـريـمـت شـفا نميخواهم آتـشـم زن دوا نـمـيخــواهــم لـحــظـۀ اسـتـجـابـت روضـه از شـمـا جـز شمـا نميخواهم خاك پای تو كيميای من است جز همين كـيـمـيـا نميخواهم تا اسـيــر حـسـيــن تو هـستـم دلــی از غــم رها نميخواهم من حـسيـنی و حـيـدريـم، پس بی نجف، كـربـلا نميخواهم «مست مست و قلندر استم من خاك نعـلـيـن قـنـبر استم من» ابــتــدا، انــتــهــا نــداری تـو جـز خــدا آشـنــا نــداری تــو آيــــۀ اعـــظـــم خـــداونـــدي كي، چگونه، كـجـا نـداری تو همـۀ ســائــلان تـو شــاهــنــد ســائــل بـيــنــوا نــداری تــو فرش اين خانه بال جبريل است قــالـي نــخنــمــا نــداری تــو با سرت عرش هم شكسته ولي روضـۀ «بـوريـا» نـداری تو «شب اسير سپيدهي سحرت» عالمي مات جــلــوۀ پـســرت آمــدم تـا در ايــن شـب آخــر مثل اين كـاسـههای پـشت در مـرحـمـي آورم برای ســرت گرچه اين را نميكـنـم بــاور كه دوايی برای اين سر نيست كه سـر تـو نـمـيشـود بـهـتـر كـه امـيــد يـتــيــمهــا امـشـب ميرود پيش حـضـرت مــادر كه در اين شـهـر بيليـاقـتها نيمه شب دفن ميشود حـيـدر شب، غـريـبـي، تـلاطـم دريـا شب مدينه، نجـف، غم زهـرا اسم مـادر رسيد و غـوغـا شد گـره از كـار بـسـتـهام وا شـد بايد امشب به روضه برگردم: بی تو حيدر عجيب تنـهـا شد قدرِ شبهای قــدر! بعد از تو خانه، قـبـری بـرای مـولا شد امـشـب آغــاز بـهـتــری دارد شب وصل علی و زهــرا شد غـم اگـر رنگ مــادری دارد گـريـه هم بوی بـهـتـری دارد |